تعجب ندارد که
آدم دوجایی میشود گاهی
از هرکجا که راه بنماید میرود
بیرون از فصلها قدم میزند
مفصلها کار نمیکنند
زمین گیر میشود
مینشیند
کنار خالی شباهت
سیگار دود میکند
خاکستر تنگ هم
میچیند
خودش را میبیند
تو را می کشد
سایه نداری
مثل فرشتهها
تعحب ندارد که