خسته از همه که حرف میزنند
حرف، بی آنکه سخن بگویند
به جزیرهای پوشیدهِ برف رانده شدم
این وحشی حرف ندارد
برگهای سپید در همه سو گسترده
به پنجهِ آهوئی بر برف برمی خورم
سخن میگوید بی حرف
از مجموعه شعر «میدان رام نشدنی» چاپ ۱۹۸۳
یادداشتها
خسته از همه که حرف میزنند
حرف، بی آنکه سخن بگویند
به جزیرهای پوشیدهِ برف رانده شدم
این وحشی حرف ندارد
برگهای سپید در همه سو گسترده
به پنجهِ آهوئی بر برف برمی خورم
سخن میگوید بی حرف
از مجموعه شعر «میدان رام نشدنی» چاپ ۱۹۸۳