«بارون درختنشین» مثل یک بیانیهٔ اخلاقی-سیاسی مرا در طول زندگی همراهی کرده است. شاید به نظر عجیب برسد که از درس اخلاقی-سیاسی این رمان حرف بزنیم، کتابی که بعد از انتشارش به خاطر نداشتن تعهد سیاسی مورد انتقاد قرار گرفت و بسیاری از روشنفکران ایتالیا را برآشفته کرد.
کاسیمو میپذیرد که باید از دنیا، فاصله مورد نیاز را داشته باشد تا آن را درست ببیند. تصمیم میگیرد برای همیشه در میان درختها زندگی کند و از روی جهان زمینی پرواز کند. اما برای او این درختها برج عاج نیستند. کاسیمو روی آن درختها به دیدگاه برتری دست مییابد. وقتی آدمها را میبیند که به عقیدهٔ او کوچک به نظر میرسند، بهتر از هر کسی مشکلات انسانهای بیچارهای را درک میکند که بدبختیشان این است که روی پاهایشان راه بروند، اما کاسیمو به موقع مجبور میشود نقش فعالانهای برای زندگی در سرزمیناش بر عهده بگیرد. با تبدیل شدن به یک ربالنوع خدعهگر که خیلی هم بیشباهت به حیواناتی نیستند که دوست، غذا و پوشاک او هستند. او طبیعت را به فرهنگ تبدیل میکند بدون اینکه آن را نابود کند و این تا جایی پیش میرود که او کم کم خودش را به زندگی اجتماعی – نه فقط در منطقهٔ کوچک خودش بلکه در سرتاسر اروپا- متعهد میبیند. در یکی از تظاهرات داغ دانشجویی در سال ۱۹۶۸ وقتی از من خواستند نقش روشنفکر را تعریف کنم، گفتم: اولین وظیفه روشنفکران زندگی کردن روی درختهاست. اینکه از همراهانشان فاصله بگیرند تا بتوانند آنها را تحلیل کنند. دومین وظیفهشان این است که علیه این و آن شعار ندهند. هم چنین گفتم که روشنفکران باید آمادگی رویارویی با جوخهٔ آتش را داشته باشند. آنوقتها این تصویری عامهپسند نبود اما بسیاری از دانشجویان که در ان هنگام هو میکشیدند حالا برای برلوسکنی کار میکنند.
چرا؟
کالوینو در «شش یادداشت برای هزارهٔ بعد» غیرمستقیم توضیح میدهد:
« درسهای اخلاقی معمولا خیلی سنگین هستند» و نتیجه میگیرد که:« هر بار که فضای انسانی سنگین میشود، به خودم میگویم باید مثل پرسئوس به فضای دیگری پرواز کنم. منظورم فرار به عالمِ رویا نیست. منظورم این است که باید چشماندازم را عوض کنم، باید دنیا را از زاویهٔ دیگری بنگرم، یا با منطقی دیگر، با روشهای تازهای در نقد و شناخت. تصاویری از سبُکی که من دنبالش هستم نباید در برخورد به واقعیات گذشته و حال، مثل یک رویا محو شوند.»
«اومبرتو اکو»برگرفته و بازنویسی از:
Umberto Eco: Aerial Maneuvers