در تأنیهای من، همیشه تکهای از متن تمام متن است. بقیهٔ متن برای همان تکه میآید. همیشه کسی هست که متن مرا بهتر از من میخواند. حسودِ او که میشوم در همان تکه میمانم، و فکر میکنم برای بهتر از خودم مینویسم. من این بهترازخودم را درهمان تکه جا میگذارم. میگردانمش، میچرخانمش، دورش میگردم. خودم را تکرار نمیکنم، و در تکرار آنچه خودم نیست مقاویت نمیکنم. حتی تکرار را تکرار میکنم. ولی تاجرِ تکرار، اندی وارهول، نمیشوم. تا بخواهد بشود استروکتورم را به سرعت عوض میکنم. پیکاسو میشوم، زائر پاره فضاها، و کعبههای مکعب