- … در هر سفر كه به خارج میآمد شمهای از همينها را بريده بريده میگفت. در فواصل نوشيدن چای و غر زدن و داستانخوانی و سرفههای بعد از پك به سيگار. وقتی میرفت، ما میمانديم با حرفهايش و داستانهايش كه خودش میگفت جز همينها، بقيه باد است. به گوش بشنويد و بعد فراموش كنيد. كه اگر چيزی از ما میماند، همين داستانی است كه مینويسيم…