
…در همین سردرگمیها بودم که به یاد مصاحبهای با بهرام صادقی افتادم. ۴۳ سال قبل صادقی هم از مشروطه تا زمان خودش را نگاه میکند و خدنگ وارهای ایستادهای را بررسی میکند که چه گونه هر کدام شان را نشاندند یا خودشان نشستند. وقتی با زحمت توانستم برگههای وارفته و زرد شده ی مجله ی فردوسی را پیدا کنم، دیدم خواندن کفایت نمیکند، انگار باید رونویسیاش کرد و مشقوار دوباره نوشتش، و از نو این بخش از مصاحبه را نوشتم (تایپ کردم) و دیدم این زخم چه کهنه است و چه عمیق و چه مدام سر باز میکند و خون تازه از آن بیرون میزند.- یونس تراکمه
◄متن کامل- htlm
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
منتشر شده توسط خلیل پاکنیا
صادره از آبادان، ایران
ساکن استکهلم، سوئد
مشاهده همه نوشتههای خلیل پاکنیا
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
با تشکر فراوان پاک نیا عزیز
فروغ گرامی
ممنون از لطف شما.