نقدها و نفیها، ستایشها و هجویهها هرقدر مبتنی بر نظریه و تحقیق و هوشمندی خلاقانهٔ منتقد و تحلیلگر باشد و هرقدر هم بهلحاظ آگاهی و تسلط بر متن تهیدستانه و مبتنی بر کژفهمی، نقدِ این متن است و اعتبارش به اعتبار و اهمیتِ این متن پیوسته و وابسته است و وجود مستقلی به حساب نمیآید. متون-بهویژه متون کلاسیک و از میان متون کلاسیک خاصه متون حماسی که پیش از مکتوب شدن سدهها در میان مردم زیستهاست-از نقدها هستی نمیگیرند و حضورشان بدان وابسته نیست. این نقد است که بر پایهٔ متن شکلمیگیرد و حیاتمییابد. اگر متونِ ادبی به هرلحاظ و از هرجنبهای نقد و حتی نفی میانگیزد، اگر این نقد و نفیها بازنقد میشود و سلسلهای از نقد و انتقادها را پدید میآورد، حاکی از اهمیت متنی است که ریشهای عمیق در ذهن و زبان و فرهنگ دواندهاست و همهٔ این نوشتهها را در ذیل و منظومهٔ نظاممندِ خود جامیدهد و نه نشانگر اهمیت منتقد و نقدی که وی مطرحکرده.
متن کامل :فردوسی و مدعی- مهری بهفر