چند روز پیش که هوا ابری بود و باران ریزی هم میبارید و داشتم از سربالایی مسیر جنگلی اطراف خانه بالا میرفتم، دوچرخه سواری را دیدم که از روبرو میآمد، البته در مسیر دوچرخهها، سرعت عجیبی داشت. سرش را مثل ورزشکارهای حرفهای روی سکان خم کرده بود تا مقاومت هوا را بشکند. نزدیکتر که شد دیدم نه، ورزشکار نیست، مردی است تقریبا به سن خود ما. فکر کردم آدمی در سن و سال مشخصی، بعضی کارها را کنار میگذارد و در عوض کارهای دیگری میکند. مثلا ۶۰سالهها قایم باشک بازی نمیکنند یا ۶ سالهها بندرت شطرنج بازی میکنند، بازنشستهها در پارکها از سرو کول درختها بالا نمیروند و مهدکودکیها برای بحثهای نمایندگان مجلس، تره هم خرد نمیکنند. البته یک استثنا وجود دارد و آن، نان دادن به مرغابیها در پارک هاست که به نظر میرسد هم در شروع و هم در پایان راه، محبوبیت فراوانی دارد.
به نظر میآید آدمی برای اینکه بتواند از پس زندگی برآید، نیاز دارد از سن و سال خود آگاه باشد. اما درک سال های درونی، باطنی، به سادگی سن و سال ظاهری ما نیست. انگار در سن و سال درونی، همهٔ آدمهای مختلفی که بودهایم، همهٔ سالیهایی که پشت سر گذاشتهایم مدام درهم میپیچد، گردبادی که برخاسته، فرو نمینشیند، اوج میگیرد. در کودکی در یک روز، حتی در یک آن، میتوانستیم در رویا، آدمهای مختلفی باشیم. فوتبالیستی مشهور، جادوگر سیرک یا سند باد بحری، اما همیشه چون کودکی ده دوازده ساله. همین حالا، در همین سن و سال هم، در یک روز، میتوانیم آدمهای مختلفی باشیم، اما حالا سالهایی را که پشت سر گذاشتهایم با خود حمل میکنیم. شاید به این دلیل که از گذشت زمان و برگشت ناپذیری آن آگاه شدهایم.
واقعا تجربه چیست؟ آدم باتجربه به چه معناست؟ احتمالا به این معنا نیست که زندگی پرمحتوایی داشته یا کتابهای فراوانی خوانده است. آدمهایی را دور و بر خودمان میبینیم که ماجراهای بسیاری را از سر گذراندهاند بدون آنکه تجربهٔ خاصی داشته باشند. تجربه، فقط انبوه اتفاقات زندگی ما نیست بلکه حوادثی است که از آنها تاثیر پذیرفتهایم، بر آنها آگاهی پیدا کردهایم، به این معنا هم نیست که ما بطور اتومات آدم بهتری شدهایم یا از اشتباهات خود درس گرفتهایم. شاید فقط این باشد که آدم باتجربه به زندگیاش، آگاه است، نه اینکه به راز آن پی برده باشد یا کنترولی برآن داشته باشد، شاید فقط این باشد که او با سالهای مختلفی که پشت سر گذاشته در ارتباط درونی است. تماس بین آنها قطع نشده است. گفتگوی بین ۶ ساله، ۳۰ ساله و ۶۰ساله همچنان در جریان است و هر وقت لازم بود میتواند سرش را روی سکان خم کند و با سرعت عجیبی بین این سالها رکاب بزند.