«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
انگار کتابدار نابینای ما در این سفر چشمهای آن جنگجوی را وام میگیرد تا داستان عاشقانه آن کتابخانه عظیم را روایت کند.- خلیل
از نخستین آدم که دید شب را
و روز را و دست خود را
داستانها پرداختند آدمیان
و ثبت کردند بر سنگ و فلز یا پوست
آنچه در دل زمین است یا رویاها میآفرینند
حاصل کارشان این: کتابخانه
میگویند شمار کتابهایش بیش از
ستارگان یا دانههای شن صحراها
آدمی اگر بخواهد همه را بخواند
عقل و بینایی بیپروایش را
از دست میدهد
اینجا حافظهٔ عظیم قرنهاست:
اعصار گذشته، قهرمانها و شمشیرها
علائم اختصاری جبر،
دانش کشف سیارههایی
حاکم بر سرنوشت ما
قدرت گیاهان و طلسمهایی از عاج
بیتهایی که هنوز بوی نوازش عشق میدهد
دانش رمزگشایی خدا
خداشناسی، در هزار توی تنهاییاش
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
و همهٔ نمادهای بُت پرستی را
کافران میگویند اگر بسوزانید اینها را
میسوزانید تاریخ را در جوار آنها
اشتباه میکنند، کار شبانهروزی انسان آفرید
این کتابهای بیشمار را
اگر یکی باقی بماند حتی
خلق میکنند دو باره
هر سطر و هر صفحه را
هر چه هرکول کرد و عشقهایش
هر درسی از هر دستنوشتهای .
در این قرن اول هجری
من عمر که بر پارسها پیروز شدم
و بر زمین برقرار ساختم اسلام را
به سربازانم فرمان دادم
بسوزانند آن کتابخانه عظیم را
که نابودشدنی نیست
ستایش خدایِ همیشه بیدار
و پیامبرش محمد.
Alexandria, A.D. 641, Jorge Luis Borges.
Persian Reading: Khalil Paknia
http: //www. ronnowpoetry. com/contents/borges/Alexandria. Html
https: //www. facebook. com/palfest؟ fref=photo
This was the best equipped university in Gaza City، Now destroyed
آلبته شاعران گاهی دروغ می گویند. به روایت دیگری این کنابخانه سال ها پیش از حمله عمر از بین رفته بود-
Filed under: خلیل پاکنیا، خورخه لوئيس بورخس، خورخه لوئیس بورخس، شعر جهان | Tagged: خلیل پاکنیا، خورخه لوئیس بورخس | 2 Comments »